سفر را دوست دارم،اما نه در ازدحام...سفر پاییزی معرکه است...جایی که تو باشی و هیچ کس نباشد...با خودت در دیاری غریب خلوت کردن صفایی دیگر دارد...زل زدن به غروب دریا غربتی دلپذیر دارد.... اتشی برپا کنی و بامدادان به استقبال صبح بروی.....برای برخی سفر یعنی سبقت گرفتن وحشتناک در جاده و شتابان رفتن..جاده را ندیدن و مقصد دیدن....جیغ کشیدن در تونل...قلیان کشیدن درآلاچیق...خنده های احمقانه...وکباب درست کردن در جنگل و گند زدن به هر چه جنگل و کوه و دشت...حالم بهم می خورد از این آدمهای چرنده....این روزها خیلی دلم هوای قشم کرده...اما با این ازدحام نوروزی،پیدا کردن سکوت و یافتن ارامش محال است...پاییز قشم معرکه است.....گردش دور جزیره و تماشای جاذبه های بدیع آن هنوز برایم تازه است...سکوت قشم در پاییز زیباترین آهنگ آرامش است...تماشای ماهیگیران بندر لافت....دیدن بومی های ساده و مهربان.....غرق شدن در خلوت بیابان.....نوشیدن یک استکان چای در قهوه خانه های محلی....این همه چیزی است که می خواهم.....
فرهنگ متعالی......برچسب : نویسنده : animalfarm بازدید : 90