فرهنگ متعالی...

دوستی در هلند دارم که خاطرات جالبی تعریف می کرد.میگفت آن اوایل قصد رفتن به منزل دوستی در منطقه خلوت وآرامی از هلند را داشتم.هواتاریک بود و هنگام عبور از یک کوچه،قامت سگی بزرگ و و حشی که بی وقفه پارس می کرد را در جلوی یکی از خانه های کوچه یافتم.از شدت ترس قالب تهی کرده بودم.سگ اما جلو نمی امد.کمی که دقت کردم دیدم خطی قرمز جلوی در خانه کشیده شده و آن سگ نمی خواهد از ان خط فراتر برود!.این البته حاصل آموزشی بود که دیده بود.حتی حیوان ها هم می توانند خط قرمز داشته باشند ودرست رفتار کنند....اما در کشور ما...

همین دوست میگفت وقتی درکمپ پناهندگان بودیم،یک روحانی با لباس شخصی گاهی می آمد به ما سرمی زد ومیگفت که نکند بخاطر پناهنده شدن فریبتان بدهند ومسیحی شوید.بعد از چند مدت با اقامت ما موافقت شد واز کمپ خارج شدیم.روزی همان روحانی را در امستردام دیدیم.از حال واحوالش جویا شدیم.درمیان بهت ما گفت که مسیحی شده و در امستردام کلیسای خانگی زده وبه تبلیغ مسیحیت می پردازد..او میگفت اگر ثمره این همه تلاشی که ماکردیم وخروجی دین،آنی باشد که درایران اتفاق می افتد،واگر تجلی مسیحیت این اتفاقاتی است که در هلند می افتد،پس من مسیحی ترین آدم دنیا هستم....

همین دوست میگفت وقتی با کمک دولت خانه ای را توانستیم تهیه کنیم،منظره جلوی خانه وباغچه آن به مخروبه ای شباهت داشت.یکی روز که جلوی خانه نشسته بودم،آقایی آمد وبا زبان انگلیسی متوجهم کرد که می خواهد برای درست کردن محوطه روبروی خانه و گلکاری آن فردا به کمکم بیاید.گفت راستش اندوخته زیادی نداشتم،اما رویم نشد که حرفی بزنم.آن آقا یک هفته بی وقفه به منزل می آمد و بعد از عوض کردن لباس به درست کردن محوطه جلوی خانه و گلکاری ودرخت کاری می پرداخت.وموقع نهار هم به خانه خود می رفت.بعد یک هفته که کارتمام شد،از او خواستم که هزینه را اعلام کن تا بپردازم.تبسمی زدوگفت این کار را برای پول انجام نداده بلکه حس کرده که ما به کمک نیاز داریم.بعدها فهمیدم که او روحانی مسیحی است،اما هیچ وقت آن را برایم اظهارنکرده بود.یعنی نمی خواست از کیسه نداری ما رختی برای خودش وتبلیغ دینش بدوزد.ویا این که به سبب روحانی بودن از کارکردن شانه خالی کند.

برخی برای لاپوشانی آنچه که درکشور ما میگدرد و برای جلوگیری از آگاهی مردم،تا اسم غرب می آید،آنجا را به کثافتخانه ولجنزاری  تشبیه می کنند که انگار مردم صبح تا شب مست می کنند،عربده میکشند واز سر و کول هم بالا می روند....