فرهنگ مسخره...

 خیلی از چیزهایی که موجب ازرده خاطرشدن یا حتی مایوس شدنمان می شود،برخی رفتارهای ممزوج با فرهنگ ماست.گاهی خود را در میان خیل عظیم ناهنجاری های فرهنگی ،تنها می بینم. این فرهنگ فعلی هیچ جاذبه یا حتی دلیلی برای افتخار ندارد.شاید بی فرهنگی لفظ مرتبط تری باشد.رفتارهای ترافیکی وحشتناک که اغلب کار به فحاشی یا قفل فرمان می کشد،فحاشی در استادیوم های ورزشی،حمله به صفحات مجازی کسانی که مثل ما فکر نمی کنند ونثار زشت ترین الفاظ به نویسنده یا صاحب آن،بی رحم بودن در مواقع بحرانی ،نظام رشوه بگیری ادارات که دیگر به یک رویه تبدیل شده،مزاحمت های خیابانی بانوان،فضولی درکار دیگران،گند زدن به محیط زیست،تمسخر قومیت ها و دیگران،ظاهرسازی وریاکاری که متضمن بدست اوردن موقعیت های اجتماعی می شود،انتقادناپذیری ،عدم عذرخواهی برای انجام کارهای ناشایست و خیلی چیزاهای دیگر که می شود ساعت ها درموردشان نوشت.بدبختانه به جای فرهنگ سازی وقبول این واقعیت که ما وارث فرهنگی مملو از ناهنجاری هستیم،شعار می دهیم که در دنیا بهترینیم.ونمی گذاریم که این فرهنگ مزخرف فروریخته شود و بنای ان از ابتدا ریخته شود.کاربه جایی رسیده که همین کشورهای عربی که تا چندسال قبل در بدویت به سر می بردند،الان به تمسخر ما می پردازند.حق هم دارند البته.جماعت ایرانی هرج ومرج ذهنی دارد.یک روز اغتشاش می کند وروز دیگر بر علیه اغتشاشگران راهپیمایی می رود.دیگر به این که ما عقب مانده فرهنگی هستیم فکر نمی کنم.مامبتلا به شیزوفرنی فرهنگی هستیم.زندگی در چنین محیطی که تمام اصول اولیه کرامت انسانی منکوب می شود،خفه ام می کند.کاش از این کشور لعنتی می رفتم.راستش کسانی را که برایشان این وضعیت اهمیتی ندارد را نمی فهمم....سخت است نازنین! سخت است.....